احساسات در تبلیغات برندها چه تاثیری دارند؟

نقش احساسات در تبلیغات برندها شامل آگهی ها و تبلیغات موثری است که مردم آنها را به اشتراک می گذارد و خریداری می کنند. مطالعات نشان می دهد که مردم به جای اطلاعات، بر احساسات تکیه می کنند تا تصمیمات مربوط به یک نام تجاری را بگیرند و پاسخ های احساسی به تبلیغات بر روی قصد خرید یک فرد از محتوای آگهی تأثیر می گیرد و این جای تعجب ندارد.

احساسات در تبلیغات برندها

نقش احساسات در تبلیغات برند ها

احساسات هم چون بستر هستند، مانند مدار مغناطیسی حتی تفکر منطقی را پایه ریزی می کند. احساسات مانع تصمیم گیری نمی شوند. بلکه پایه ای است که در آن ساخته شده است!”

هر ساله تبلیغات همه گیر را شرکت Unruly به خود اختصاص می دهد، آنها متوجه شدند که تبلیغات با بیشترین آمار اشتراک در سال 2015 به شدت بر محتوای احساسی به ویژه دوستی، الهام و شادی اختصاص یافته است. مثال ها نیز شامل دوستان همیشگی اندروید و دستمال کاغذی بهترین دوست بچه ها می باشد.

این آگهی های احساسی برندها همیشه اینطور نیست. در دهه 1990 و اوایل دهه 2000، تبلیغ کنندگان بیشتر به طنز و وحشت علاقه داشتند.
آقای زالتمن در مورد نقش احساسات در تبلیغات برند ها چنین میگوید:

“About 95% of all thought, emotion, and learning occur in the unconscious mind – that is, without our conscious awareness.”
Gerald Zaltman, in How Customers Think

این نوشته از کتاب مشتریان چگونه می‌اندیشند  بیان میکند که “حدود ۹۵٪ افکار، احساسات و آموخته‌ها در ضمیر ناخودآگاه ذهن صورت می‌پذیرد و این خارج از خودآگاه افراد است.”

 با توجه به گفته آقای زالتمن؛ اغلب مشتریان بر اساس برانگیختگی احساس و برپایه ناخودآگاهشان خرید می کنند. به همین دلیل است که تیزر ها و پوستر ها و سیاست های تبلیغاتی، احساسات ما را برمی انگیزند.

چگونه احساسات در تبلیغات استفاده می شود؟

از لحاظ تاریخی، مردم شش احساس اصلی را شناخته اند: خوشحالی، تعجب، ترس، نفرت، عصبانیت و غمگین بودن.

با این حال، در سال 2014، موسسه علوم اعصاب و روانشناسی تحقیقاتی را منتشر کرده است که نشان می دهد تمایز بین چهار احساسی است که براساس تعاملات و ساختارهای اجتماعی وجود دارد. بجای،  احساسات انسانی مبتنی بر چهار احساس اساسی است : خوشحال، غمگین، ترس-تعجب، و عصبانی-نفرت انگیز. بر اساس این چهار دسته، نگاهی به چگونگی استفاده از علامت های تجاری برای ایجاد ارتباط و آگاهی می اندازیم:

خوشحالی

نشان داده شده است برای افزایش اشتراک و تعامل برندها ها می خواهند با لبخند، خنده با مشتریان خوشحال و مثبت همراه شوند. در سال 2010 در بین مقالات نیویورک تایمز، بیشترین مطالب خوانده شده جزو مقالات احساسی بوده که بیشتر هم به اشتراک گذاشته شده است و در نتیجه پست های مثبت بیش از آنهایی که منفی هستند به اشتراک گذاشته می شوند.

هنگامی که کوکا کولا اخیرا شعار خود را از «خوشبختی را باز کن» را به «طعم احساس» تغییر داد، تمرکز خود را بر روی تصاویر شاد از افرادی که با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند، گذاشت.

غمگین

من تعداد زیادی تبلیغات تماشا می کنم و من متوجه شدم که به طور فزاینده ای، این تبلیغات من را به یک آدم شکست خورده عاطفی و خسته تبدیل می کند. هیچ چیز مانند یک گریه خوب در کار به طور منظم وجود ندارد تا میزهای کناری، سؤال شما را به ثبات برسانند.

در چند سال گذشته، برند ها با محبوبیت محتوای احساسی آشنا شدند، شرکت ها هر روز بیشتر و بیشتر بر روی ایجاد تبلیغات الهام بخش حرکت می کند.

برای مثال MetLife هنگ کنگ یک تبلیغ آزار دهنده و دلسردکننده از یک دختر را تهیه کرده است که همه چیزهایی را که او در مورد پدرش دوست دارد را توصیف می کند، اما در حالی که او همه شیوه هایی که پدرش به او دروغ می گوید را توصیف می کند، متوقف می شود.

شرکت P&G برای بازی های المپیک سوچی در سال 2014، همچنان به شناخت مادران و حمایت های بی نظیر آنها ادامه می دهد.

ترس / تعجب

ترس یک غریزه طبیعی است. چیزی که به واکنش مناسب به تهدیدات برای افزایش شانس بقا کمک می کند. ترس باعث ایجاد عکس العمل فوری ما می شود و باعث می شود که ما اقدامی انجام دهیم. برای تغییر و یا مهمتر از همه برای این داستان، خرید چیزی است که از چیزهای وحشتناکی که ممکن است اتفاق بیافتد جلوگیری می کند. همانطور که دان ضاپر گفت، “تبلیغات بر اساس یک چیز است: شادی و شما می دانید شادی چیست؟ شادی بوی یک ماشین جدید است. یک تبلیغات بیلبوردی در کنار جاده که می خواهد به شما اطمینان دهد که کاری که انجام می دهید، درست است، با این شیوه که درشت بر روی آن می نویسد: تو خوب هستی. جلب نظر می کند”

بسیاری از تاکتیک های تبلیغاتی ترسناک را می توان در تبلیغات برای جلوگیری از رانندگی مست و سیگار کشیدن مشاهده کرد. با این حال، این رویکرد خطرناک است. با این حال، این رویکرد خطرناک است. در سال 2015، در سراسر کشور آگهی در طول بسیار بزرگ برای ترویج گفتگو در مورد ایمنی کودکان و صدمات قابل پیشگیری در خانه منتشر شد. این تبلیغ برای بسیاری از بینندگان مزاحم بود. همچنین ویدیویی از یک پسر جوان که در مورد همه چیزهایی که او هرگز انجام نداده است صحبت می کند و با جمله «من نمی توانم رشد کنم چون من در یک حادثه فوت کرده ام». “در حالی که توجه زیادی را به خود جذب کرد اما تبلیغ توسط بینندگان افسرده و غیر قابل درک بود و CMO Nationwide فقط چند ماه بعد از پست خود استعفا داد.

عصبانیت – نفرت

اکثر مردم فکر می کنند که بهتر است از از خشم و احساسات منفی که باعث ایجاد ارتباط منفی می شود، اجتناب کنند. اما در برخی موارد، خشم می تواند مردم را بیدار کند و اقدامات لازمی را ایجاد کند. وقتی عصبانی می شویم یا یک بی عدالتی را می بینیم عصبانی می شویم. نفرت و ناامیدی می تواند دیدگاه ما را بازبینی کند و سوالات مهمی بپرسد.

مطالعه تصاویر محبوب imgur نشان داد در حالی که احساسات منفی در محتوای همه گیر کمتر رایج است، موفقیت همه گیر زمانی رخ می دهد که تصاویر منفی دارای عنصری قابل پیش بینی و متعجب کننده داشته باشند.

در پایان کدام احساسات را با برند خاصی مرتبط می کنید؟ چگونه در تبلیغات مشتری خود از احساسات استفاده می کنید؟

تیم طراح گرافیک،پیشرو در صنعت تبلیغات آنلاین

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 − نه =